همیشه تو سفر مشهد، دوست داشت ، موقع ورود بہ حـرم امام رضـا عليه‌السلام

از ورودى باب الجـواد وارد بشه، هتـل ما داخل خیـابان نـواب بود،

اگه می‌خواستیم از باب الجواد بریم داخل، باید مسافت زیـادی را می‌رفتیم

. موقع رفتن ڪہ می‌شد، می‌گفت: من دور میزنم از ورودی باب الجـواد میام داخل ،

هرکس دوست داشت می‌تونه با من بیاد، تقریباً همه ی بچه‌ها همراهش می‌رفتند

قبل وارد شدن به حـرم می‌گفت :

بریم وضو بگیریم وبعد وارد بشیم، 

بچه‌ها شاکی می‌شدند ڪہ هـوا سرده،

ما تو هتـل وضـو گرفتیـم، امّا می‌گفت:

این وضو را به نیت امام جـواد (ع) بگیرید.

وقتے وارد می‌شدیم، مقید بود زیارت عاشورا بخونـه ، مُهر، تسبیح و زیارت عاشورا ،

تنهـا توشه‌هایی بود ڪہ همیشـه می‌شد تو لباسِ آقا حجت پیدا کرد

کتاب سرباز خسته ص31. 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت