اردیبهشت 1399
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    


به نام خدا من مي‌خواهم كه رسالت رساندن پيام شهيد را بر دوش خود بكشم و در راه رساندن نداي اسلام به گوش جهانيان كوشش نمايم.


 جستجو 


 موضوعات 


 
  شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری ...

خاطره ای از ۱۸سال اسارت شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری

اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.

آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بودتو

به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!…

همسرشهیدلشگری میگفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی ب

همگان شود…او اولین کسی بودکه رفت. ( اولین اسیر بود)

و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت….اسیر که شد

پسرش علی۴ ماهه بود و به هنگام آزادیش

علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود..

وقتی بازگشت از او پرسیدند:         

  این همه سال انفرادی راچگونه گذراند ی؟

و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از

خاطرات گذشته ام را‌ مرور میکردم.

سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،

قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی میدانست

و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.

حسین میگفت:  از هیجده سال اسارتم ده

سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک “مارمولک"  هم صحبت میشدم. 

بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم

یک نصفه لیوان آب یخ بود!  عید سال ۷۴ بودسرباز

عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست

باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد

دلشسوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها ا

این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من

مدت 12 سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن

یک فضای سبز و یک منظره بودم

حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم…

منبع:کتاب خاطرات دردناک..

الان بعضی افراد وخانواده ها برای سلامتی خودشان

تحمل 10 روز ماندن درخانه خودشان را ندارند!!!

خاطرات اسارت شهید سرلشکر خلبان حسین لشکری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

[سه شنبه 1399-02-30] [ 05:23:00 ب.ظ ]  



  ترک گناه ...

برخی که خیلی گناه دارندمی‌گویند

یعنی خدا من را می‌بخشد؟آن‌ها نمی‌دانند

وقتی که به این حال میرسند

یعنی اینکه بخشیده می‌شوند!

​​​​​​حاج اسماعیل دولابی

یعنی‌اینکه‌سیم‌دلت‌وصل‌شده :)

ویژه  تولد آقا و اربابمان امام حسین علیه السلام

خدایا تو میدونی که دست ِ دلمون بند گناهه….

میدونی…تو که هم بلدی! هم میدونی، هم میتونی….

 یکاری کن حداقل محرم امسالو خراب نکنیم….

وقتی  روضه خون میگه: حسین…خجالت نکشیم..

پناه میبرم بخدا، از گناهی که پشیمانم نکند.

بدترینِ حالتِ واگذاریِ بنده به خودش اینکه دیگه

هرچی بخواد میتونه گناه  کنه….نه عذاب وجدانی….

نه پشیمونی…،نه خجالتی…نه حیایی…،

دیگه خدا هم میگه اینو من هرکاریش میکنم دلش با من

نیس…بذار بره…؛بذا بره پی دل خودش….

منِ خدا دیگه کاری به کارش ندارم.

سلام به دنیای تاریک…و سلام به سیاهی 

…سلامبه وحشتِ زندگی منهایِ خدا..زنجیر

گناه ادمو به سیاه چال بدبختی میکشه…

وقتیتوی خونه بوی سوختگی میاد

همه هول میشنن

نکنه جایی اتصالی کرده نکنه غذا سوخته…. 

همه دنبال علت میکردم تا رفعش کنن

همه تو خونه بسیج میشندنبال چی؟

دنبال بوی سوختگی…چون میدونن اگه رسیدگی نشه

زندگی شونو…دارایی شونو میسوزونه 

​​​​​بوی گناه حس میکنم چیکار میکنم؟

 هول میشم نه…؟میدونم…

هیشکی از سوختن خوشش نمیاد…

مخصوصا که چهره اش جلوی

مهدی زهرا سیاه باشه..هر چی 

از قید و بند گناه آزاد ترر رهاترسبک تر… 

برا همینه که هیچی این دنیا معلوم نیست

یهو دیدم این نفس کشیدنم تموم شد رفت

یهو دیدم ندا اومده دیگه وقت تموم!

پرونده فلانیو ببندید!

فرصت تمام….میبینم ای وای….

میخواستم این گناهه رو ترک کنما…

ولی امروز و فردا کردم…

دیدی چیشد…دنیا خیلی الکیه…دل بهش ندم 

دل بدم  ب مهدی زهرا خیلی با صفاست

ببین تا اسمشو به زبون میاری به تنت لرزه میوفته

تنهایی های دنیاتو با وجود امام زمان پر کن

اخه اقام تنهاست….بخدا خودش گفته!

خودش میگه هیشکی منو نمیخواد…

حتی قد یه لیوان آب…?

ولی حس میکنم فردای قیامت،

زمینِ بیابونا ….حتی سنگ ریزه ها….

کل دنیا

به تنهایی و غربت و اشکای امام زمان شهادت میدن

فکر کنم  وقتی امام زمان بیاد

همه رفیق خوبام …،همه شهدا

سراسیمه برن به استقبال اقا….

بعد یه درصد فقط یه درصد  توی  این لحظه

سَر م از شرم پایین باشه….

ازینکه هیچی جز سیاهی ندارم…

ازینکه ظاهر و باطنم به ادم خوبا نمیخوره….

شمارو نمیدونم…!ولی من دق میکنم!

التماس میکنم….منو برم گردونید….

میخوام بندگی کنم ادم خوبی باشم

ندا میاد:کلا…!هرگز!اصن حرفشو نزن!

موقعیت خوبیه برای توبه…. 

نماز توبه بخونیم…

 به آقا قول بدیم و یه یاعلی 

تک نوشته بغض دار

آقا خیلی دلم برای شما تنگه

قول میدم آدم بشیم..

فقط بیا اقا

دیگه این طاقت دوری وانتظار ندارم

یا صاحب الزمان علیه السلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 05:22:00 ب.ظ ]  



  جانبازمدافع حرم حبیب عبداللهی ...

 

تو چه میدانی  درد چیست؟؟

 

درد يعني:

رفيق شفيقت جلوي چشمانت له بشودزير شني هاي تانك,

وتو تنها يازهرا گفتنش را

بشنوي و نتواني  كاري كني…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 05:20:00 ب.ظ ]  



  شهید ابراهیم هادی ...

کاشـ  بِشهـ  امشبـ  بخوابیم

بعد

رفیق  شهیدمون  بیاد  تو  خوابمون  بگهـ:  

_هعے  رّفـیقـ  اِمشـب  برآتـ  از  اربابـ  

همونیو  کـه  میخواستے  گرفتَمـ  

+اربعین؟  

_اره  فقط  یادت  باشه  این  چندوقت  رو  بدون  گناه  سر  کن  

میدونم  سخته‌ها  میدونم

اما  من  آبرومو  گِرو  گذاشتم  پیش  آقا  

نکنه  دوباره  دلت  بلرزه  برے  سَمتِ  گُـناها:)

خداکنه  بعد  از  این  خواب  من  زنده  بمونم:)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 05:19:00 ب.ظ ]  



  جانباز شیر الله قنبری ...

۳۳ سال قرنطینه

این ها عکس های شیرالله قنبری جانباز شیمیایی

و اعصاب و روان کرمانیه

بخاطر عفونت و بیماری های شدید تنفسی

نمیتونه به خونواده اش نزدیک بشه

ما تو دو ماه تو این وضع دارم دیوونه میشیم

 این شیر مرد چطور تحمل میکنه؟ 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت

 [ 05:18:00 ب.ظ ]